در نهج البلاغه حديثى هست كه ميفرمايد: اين دنيا با ما آل محمّد چه كارها كه نكرد. بالاخره يك روز هم روز ماست كه خواهد آمد. آن روز، روز ظهور و بهدنبالش رجعت است. همه ائمّه بر ميگردند و در اين عالم حكومت ميكنند و وارث ارض ميشوند. عباد صالحين در آن روز وارث ارض ميشوند. بندگانخوب خدا همه سر كار ميآيند: «لَتَعْطِفَنَّ الدّنيا علينا بعد شِماسها»(308)؛ دنيا از ما رو برگردانده و بالاخره يك روزى به ما رو خواهد كرد. شترى كه چموش و بد خو باشد، چطور وقتى بچه دار شود، نسبت به اينبچه تمايل و محبّت پيدا ميكند. اين دنيا هم همین طور، نسبت به ما مهربانميشود. آن زمان، وقت ظهور است. «وطوبى للمؤمنين الذين أدركوا زمانه و شهدوا ايّامه و لحقوا أعوانه»(309)؛ خوشا به حال مؤمنينى كه آنزمان را درك كنند. خوشا به حال مؤمنينى كه آن ايّام الهى و آن حكومتجهانى حضرت مهدى را درك بكنند. خوشا به حال مؤمنينى كه اقوامو دوستان آن حضرت را درك كنند و خود حضرت را ملاقات نمايند.
آن زمان، زمان لذّت بردن از اين عالم است. آن وقت است كه اين دنيا هم بهشت است؛ بهشت ثانى است و انسان ميتواند از نظر معنوى اوج بگيرد و بهكمال نهايى برسد. آن زمان ميتواند از جنبه هاى معنوى حظّى وافر ببرد. جنبه هاى مادّى هم البتّه هست لكن آنها در حظهاى معنوى مندكّ است. عنايت و توجّهى به آنها نيست؛ يعنى انسان وقتى كه لذّت هاى معنوى و روحى را درك ميكند، لذّت هاى مادى پيش او رنگ و بويى ندارد.
اگر لذّت ترك لذّت بداني
دگر لذّت نفس لذّت نداني
کتاب شوق وصال جلد 1 صفحه 299- تالیف آیت الله صافی (ره) – تحقیق و نشر موسسه فرهنگی صاحب الامر(عج)