• امام کاظم علیه السلام فرمودند: خوشا به حال آن شیعیان ما که در عصر غیبت قائم ما، به ریسمان ولایت ما چنگ بزنند. کمال الدین، ج 2، ص 361.


تعداد بازدید
1102495


اوقات شرعی

تاریخ امروز

عضویت در خبرنامه
نام و ایمیل خود را وارد فرمایید




نیمۀ رجب شهادت حضرت زینب سلام الله علیها

نیمۀ رجب شهادت حضرت زینب سلام الله علیها

۱۳۹۵ جمعه ۳ ارديبهشت
شهادت شخص العالَم,عَینُ العشق و العشق العین,خَلُّاق الصبر,زِینَة الرَّسول,روح البتول,کلمة المرتضی,نَفسُ المُطمَئِنَةُ الأولیاء,ذَبیحَةُ الله,عبودِیَّت:ومارَأَیتُ إلّا جمیلا,وِلایة:انتِ بحمد الله عالِمةٌ غَیرَ مُعَلمَّه

نیمۀ رجب

شهادت شخص العالَم,عَینُ العشق و العشق العین,خَلُّاق الصبر,زِینَة الرَّسول,روح البتول,کلمة المرتضی,نَفسُ المُطمَئِنَةُ الأولیاء,ذَبیحَةُ الله,عبودِیَّت:ومارَأَیتُ إلّا جمیلا,وِلایة:انتِ بحمد الله عالِمةٌ غَیرَ مُعَلمَّه

قابل و مقبولی که در مقتل عشق از نای نی اوست بانگ فتقبّل مِنّا,عقیلة العالِمَین,اُخت الکِفلِتین,مَهبَطُ الحَسنَینَ

حضرت صدیقۀ صغری بنت امیرالمومنین زینب کبری سلام الله علیها به:منتقم آل الله,طالب خون حسین علیه السلام حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و جمیع موالیان و دوستان آل الله تسلیت و تهنیت عرض می نمائیم.

.............................................................

قسمتی از اشعار عمان سامانی در توصیف وداع حضرت سیّدالشهداء با خاتون دو سرا حضرت زینب سلام الله علیها

قابل اسرار دید آن سینه را***مستعد جلوه,آن آئینه را

ملک هستی منهدم یکباره کرد***پردۀ پندار او را پاره کرد

معنی اندر لوح صورت نقش بست***آنچه از جان خاست در دل نشست

خیمه زد در ملک جانش شاه غیب***شسته شد ز آب یقینش زنگ ریب

معنی خود را بچشم خویش دید***صورت آینده راه از پیش دید

آفتابی کرد در زینب ظهور***ذره یی ز آن,آتش وادی طور

شد عیان در طور جانش رایتی***خَّرَ موسی صعقا,ز آن آیتی

عین زینب دید زینب را بعین***بلکه با عین حسین عین حسین

طلعت جان را به چشم جسم دید***در سراپای مسمی اسم دید

غیب بین گردید با چشم شهود***خواند بر لوح وفا,نقش عهود

دید تابی در خود بی تاب شد***دیده ی خورشید بین پر آب شد

صورت حالش پریشانی گرفت***دست بی تابی به پیشانی گرفت

خواست تا بر خرمن جنس زنان***آتش انداز«اناالاعلی»زنان

دید شه لب را به دندان میگزد***کز تو اینجا پرده داری می سزد

رخ ز بیتابی,نمی تابی چرا؟***در حضور دوست,بیتابی چرا؟

کرد خود داری ولی تابش نبود***ظرفیت در خورد آن آبش نبود

از تجلی های آن سرو سهی***خواست تا زینب کند قالب تهی

سایه سان بر پای آن پاک اوفتاد***صیحه زن غش کرد و بر خاک اوفتاد

از رکاب ای شهسوار حق پرست***پای خالی کن که زینب شد ز دست

شد پیاده بر زمین زانو نهاد***بر سر زانو سر بانو نهاد

پس در آغوشش نشانید و نشست***دست بر دل زد,دل آوردش بدست

گفتگو کردند با هم متصل***این به آن و آن به این,از راه دل

دیگ اینجا گفتگو را راه نیست***پرده افکندند و کس را راه نیست





تاریخ روز
اوقات شرعی