از اينرو وقتى به زهراى اطهر خبر مرگش را دادند، خوشحال شد. حديث دارد كه «دخلت عليه فى مرضه»؛ فاطمه زهراعليها السلام در لحظات آخر حيات پيامبرصلى الله عليه وآله كه حضرت مريض بودند، بر پدرش، رسول خدا، وارد شد. رسول خدا دو مطلب سرّى به زهراى مرضيه فرمودند. اوّل، مطلبى که فرمودند و حضرت زهرا عليها السلام گريه كردند، و بعد مطلب دوّمى فرمودند و زهراى اطهرعليها السلام خوشحال شدند. متبسّم و خندان شدند و از آن ناراحتى بيرون آمدند.
روايت هست كه: «لمّا توفىّ رسول اللَّه صلى الله عليه وآله سألتها. فقالت: اخبرنى بأنّه يموت فبكيت، ثم اخبرنى بأنّى أوّل اهله لحوقاً به [فضحكت]»
وقتى پيامبر رحلت كردند از حضرت زهراعليها السلام در اين باره سؤال كردند.
فرمودند: پدرم اوّل خبر رحلت خودشان را به من دادند، من ناراحت شدم و گريه كردم.
البتّه جاى ناراحتى هم هست. زيرا مصيبت رحلت رسول خدا بالاترين مصيبتهاى عالم است و حضرت زهراعليها السلام حق داشتند گريه كنند.
بعد پيامبر به من فرمودند: در اهل من و در خاندان ما اوّل كسى كه به من ملحق مى شود، تو هستى؛ يعنى طولى نمى كشد كه تو به من ملحق مى شوى.
حضرت زهراعليها السلام از اولياء خدا بودند و از خبر مرگشان خوشحال شدند. اينهم براى فاطمه زهراعليها السلام جاى خوشحالى داشت. زيرا حضرت زهراعليها السلام مصيبت زياد داشت. و با ملاقات پدر بزرگوارش و انبياء و اولياء از اين مصائب راحت شد.
کتاب شوق وصال جلد 1 صفحه316- تالیف آیت الله صافی (ره) – تحقیق و نشر موسسه فرهنگی صاحب الامر(عج)